یک توافق موقت در ازای لغو برخی تحریمها، میتواند اشتهای ترامپ به نتیجهای سریع را برآورده کند و در عین حال زمانی طولانیتر را برای رسیدن به یک توافق جامع، فراهم کند.
دونالد ترامپ در تحولی قابل توجه و غیرمنتظره، روز سهشنبه از «مذاکرات» با ایران خبر داد که قرار است روز شنبه آینده انجام شود.
به گزارش رج به نقل از آمریکن کنسرواتیو؛ در مطلبی به قلم «الدار ممداف» تحلیلگر سیاست خارجی مقیم بروکسل، شانس دستیابی به یک توافق در برنامه هستهای ایران مورد ارزیابی قرار گرفته و نوشته شده:
توافق بین ایران و ترامپ چقدر شانس دارد؟
ترامپ خبر غیرمنتظره مذاکره روز شنبه با ایران را در حالی که در کنار بنیامین نتانیاهو، نخستوزیر اسرائیل در اتاق بیضی کاخ سفید نشسته بود، اعلام کرد. نتانیاهو مدتهاست که برای جنگ ایالات متحده با ایران – دشمن اصلی اسرائیل در منطقه – تلاش میکند و برخی ناظران هنگام صحبت ترامپ، ظاهری شوکهشده را در چهره نخستوزیر اسرائیل مشاهده کردند.
از برخی جهات، این خبر ترامپ نباید برای نتانیاهو یا برای هر کس دیگری غافلگیرکننده باشد. ترامپ ماههاست که تمایل شدیدی به تعامل دیپلماتیک با ایران درباره برنامه هستهای این کشور دارد. او در ماه مارس نامهای به آیتالله خامنهای، رهبر ایران ارسال کرد و در آن بار دیگر علاقهمندی خود را برای دستیابی به توافق هستهای اعلام کرد.
اما اقدامات دیپلماتیک ترامپ با لفاظیهای تند از جمله تهدید به جنگ همراه بوده است. هدف محتمل، فشار بر تهران برای دستیابی به توافق است، اما برخی تحلیلگران نگران هستند که اظهارات خصمانه غیرضروری ترامپ با از بین بردن شانسهای یک توافق، میتواند منجر به یک درگیری ویرانگر شود.
بنابراین، اخبار دیپلماسی با وجود اینکه باعث ایجاد ابهام عجیبی شده است، آرامش زیادی به همراه دارد. عباس عراقچی وزیر امور خارجه ایران تأیید کرد که مذاکرات در سطح عالی با آمریکا در عمان انجام خواهد شد، اما برخلاف اظهارات ترامپ، گفت که این مذاکرات «غیرمستقیم» خواهد بود.
این که آیا نمایندگان آمریکا و ایران رو در رو ملاقات میکنند یا از طریق میانجیها با یکدیگر ارتباط برقرار میکنند، چندان اهمیتی ندارد، آنچه واقعاً مهم است آغاز گفتوگو بین دولت ترامپ و تهران است.
با توجه به نوسانات خطرناک وضعیت موجود، که اسرائیل از آن برای تحت فشار قرار دادن ایالات متحده برای حمله به سایتهای هستهای ایران استفاده میکند، اعلام مذاکرات ترامپ به خودی خود یک اقدام مهم کاهش تنش است، به ویژه به این دلیل که به نظر میرسید تا حدی به عنوان یک نمایش قدرت در مقابل نتانیاهو باشد.
با این حال، ماهیت مذاکرات، مجموعه سوالات پیچیدهتری را مطرح میکند. «پارامترهای» اصلی چنین مذاکرهای چه خواهد بود؟ آیا همانطور که ترامپ و فرستاده ویژه «استیو ویتکاف» گفتهاند، ایالات متحده قصد دارد برنامه هستهای ایران را در جعبهای با یک رژیم راستیآزمایی قرار دهد که تضمین میکند تهران به سلاح دست نمییابد؟ اگر چنین است، مذاکرات شانس موفقیت دارد.
یا اینکه کاخ سفید به دنبال «برچیدن کامل» برنامه انرژی هستهای غیرنظامی ایران است؟ این همان چیزی است که «مایکل والتز» مشاور امنیت ملی اخیراً گفته است و نتانیاهو با صحبتهای خود در مورد «الگوی لیبی» برای ایران خواستار آن است. اگر چنین است، همانطور که «تریتا پارسی» معاون اجرایی مؤسسه «کوئینسی» هشدار میدهد، روند دیپلماسی در همان آغاز خواهد مُرد، زیرا تهران قرار نیست از کل برنامه هستهای خود دست بکشد.
حتی با فرض سناریوی اول، مذاکره برای یک معامله، کاری فوقالعاده سخت و پیچیده خواهد بود. تنها چارچوب واقعبینانه موجود برای تحقق چنین خواستهای، به شدت شبیه توافق هستهای ایران در دوره اوباما (برجام) است که ترامپ در سال ۲۰۱۸ از آن خارج شد.
زمانی که این توافق اجرا شد، ایران تنها دارای ذخایر اورانیوم غنیشده تا ۳.۶۷ درصد بود. اکنون این کشور دارای ذخایر اورانیوم غنیشده تا ۶۰ درصد است که تنها یک جهش کوتاه با درجه تسلیحاتی (۹۰ درصد) فاصله دارد.
در این میان، ایران سانتریفیوژهای پیشرفتهتری نصب کرده و سطح همکاری خود را با آژانس بینالمللی انرژی اتمی – ناظر هستهای سازمان ملل که وظیفه راستیآزمایی را بر عهده دارد – کاهش داده است.
هرگونه توافقی با ایران شامل محدودیتهایی بر برنامه هستهای ایران در ازای لغو تحریمها میشود، اما تهران نسبت به سالهای اوباما اعتماد کمتری به آمریکا دارد و کمتر تمایلی به عقبنشینی از پیشرفتهای هستهای خود دارد، که آن را اهرم مهمی برای حفظ توان بازدارندگی خود در میان تهدیدات آمریکا و اسرائیل میداند. تهران با کاهش غنیسازی موافقت نخواهد کرد، مگر اینکه تضمینهای قطعی هم در مورد لغو تحریمها و هم پایبندی دائم واشنگتن به توافق جدید بگیرد.
در بهترین حالت، اگر توافقی حاصل شود، سنای ایالات متحده آن را تصویب میکند و مانع از پاره شدن آن توسط رئیسجمهوری آینده آمریکا تنها با یک حرکت خودکار (امضاء) میشود. با این فرض که دموکراتها در آینده نخواهند توافق حاصلشده در دوره جمهوریخواهان را به هم بزنند، تصویب توافق از سوی مجلس سنا تحت کنترل جمهوریخواهان، آن را بسیار معتبرتر میکند.
اما با توجه به پیچیدگیهای دیپلماتیک و فنی موضوعات مورد بحث، دستیابی به یک توافق جامع ممکن است حتی در بهترین سناریو سالها طول بکشد. این خطر وجود دارد که ترامپ، که معمولاً انتظار معاملات سریع را دارد، به طور فزایندهای از فقدان یک پیشرفت دیپلماتیک ناامید شود و به تهدیدها و تشدید فشارها برگردد یا به سادگی علاقه خود را از دست بدهد. در هر صورت، نومحافظهکاران در دولت او، مانند والتز، ممکن است رهبری سیاست ایران را بر عهده بگیرند.
در حال حاضر، ویتکاف یکی از مقامات کاخ سفید است که آماده رهبری مذاکرات با ایران است. ویتکاف که معاملهگری غیرایدئولوژیک و دوست دیرینه ترامپ است، مذاکرهکننده انعطافپذیری است که ترامپ میتواند به او اعتماد کند. این واقعیت که ترامپ به جای شاهینهایی مانند والتز یا مارکو روبیو – وزیر امور خارجه – او را برای مذاکره با ایران انتخاب کرد، نشان میدهد که او واقعاً خواهان توافق است.
با این حال، ویتکاف در مسیر دیپلماسی بحرانهای اسرائیل-فلسطین و روسیه-اوکراین نیز درگیر است و حتی اخیراً با ولادیمیر پوتین، رئیس فدراسیون روسیه ملاقات کرده است.
ویتکاف هر چقدر هم که با استعداد باشد، جنگ اوکراین و غزه و بنبست هستهای با ایران همگی پروندههای پیچیدهای جهنمی هستند. مذاکره مؤثر مستلزم تجربه دیپلماتیک گسترده و دانش تخصصی است که ویتکاف فاقد هر دوی آنهاست. مانند روسیه، او با یک تیم دیپلماتیک کارکشته در تهران به رهبری «مجید تخت روانچی»، یکی از تواناترین دیپلماتهای ایران، روبرو خواهد شد. تخت روانچی به عنوان سفیر ایران در سازمان ملل در نیویورک فعالیت میکرد و همزمان در مذاکرات بر سر توافق هستهای ایران (برجام) شرکت داشت و اشراف کاملی بر پرونده هستهای ایران دارد.
پس از آن، پتانسیل تخریبی اسرائیل وجود دارد. «الگوی لیبی» نتانیاهو آشکارا یک قرص سمی است که برای نابودی مذاکرات طراحی شده است. نخستوزیر اسرائیل در واقع نمیخواهد واشنگتن و تهران به توافق برسند.
جنگ مشترک ایالات متحده و اسرائیل با ایران با محاسبات سیاسی نتانیاهو همسو میشود، زیرا دشمن را از بین میبرد و به بیبی اجازه میدهد در رأس ائتلاف افراطی خود به قدرت بچسبد.
خوشبختانه، تصمیم ترامپ برای اعلام روند دیپلماسی با ایران در حضور نتانیاهو نشان میدهد که او با هر خواسته اسرائیل همراهی نخواهد کرد. واشنگتن باید به اورشلیم هشدار دهد که نه تنها در جنگ با ایران به تنهایی خواهد بود، بلکه هرگونه تلاشی برای کشاندن ایالات متحده به آن جنگ پیامدهای منفی و شاید غیرقابل برگشتی برای روابط ایالات متحده و اسرائیل خواهد داشت. با کنار گذاشتن نتانیاهو، ترامپ میتواند بر روی مذاکره با ایران تمرکز کند که به تنهایی یک چالش بزرگ است.
یکی از راههایی که میتوان انتظار ترامپ از یک توافق سریع را با نیاز احتمالی به مذاکرات طولانیمدت پیوند داد، ابتدا توافق بر سر یک «توافق موقت» است. چنین توافقی مسائل فنی پیچیده مربوط به برنامه هستهای ایران را حل نمیکند، اما کاهش محدود تحریمها را با توقف غنیسازی فزاینده ایران مبادله میکند و در نتیجه حسننیت متقابل را تقویت میکند و برای ادامه مذاکرات زمان میخرد.
برخی از ناظران ایران از زمان پیروزی ترامپ در انتخابات سال گذشته این مسیر را هم برای واشنگتن و هم برای تهران پیشنهاد کردهاند. به نظر میرسد این هفته زمان آن فرا رسیده است.