سیزدهبهدر؛ و میراث فراموششده ما
“زمین را نیازارید، آب را پلید مکنید، زیرا زمین و آب مایۀ زندگانیاند.” (وندیداد، فرگرد ۶، بند ۴۴)
رجخبر: هر سال، سیزدهم فروردین که میشود، هزاران نفر راهی طبیعت میشوند؛ جشن میگیرند، سبزهها را به آب میسپارند، از عشق به وطن و زیباییهای آن سخن میگویند. اما ساعاتی بعد، وقتی به شهر بازمیگردند، آنچه از این عشق باقی میماند چیست؟ دشتهایی پر از زباله، رودخانههایی آلوده به بطریهای پلاستیکی، جنگلهایی زخمی از آتش و غفلت.
چگونه میشود کسی دم از ایراندوستی بزند، اما زمین این سرزمین را اینگونه آلوده کند؟ آیا آنهایی که جانشان را برای خاک وطن دادهاند، تصور میکردند که روزی فرزندان این سرزمین چنین بیرحمانه طبیعت را لگدمال کنند؟ وطن فقط مرزهای سیاسی نیست؛ طبیعت، جنگلها، رودخانهها و کوههای آن، هویت ماست. آیا کسی که برای ایران سینه میزند، میتواند اینچنین با آن رفتار کند؟
ایرانیان باستان، درک عمیقی از پیوند انسان و طبیعت داشتند. آنها حتی در تدفین عزیزانشان نیز محیطزیست را آلوده نمیکردند. در مناطق خشک، که خاک نمیتوانست بهسرعت اجساد را تجزیه کند، دخمههای بلند میساختند تا مردگان را در آنها قرار دهند و از آلودگی زمین جلوگیری کنند. این، نه فقط یک آیین دینی، بلکه یک اصل محیطزیستی بود: احترام به طبیعت، حتی در مرگ.
اما امروز، ما زندهایم و هر سال، در سیزدهبهدر، میراث خود را لگدمال میکنیم. زبالههای خود را در دشت و جنگل رها میکنیم، سبزهها را در رودخانه میاندازیم، شاخههای درختان را برای روشن کردن آتش میشکنیم. و بعد، با غرور از عشق به ایران سخن میگوییم. این عشق نیست؛ این خیانت است.
سیزدهبهدر روز پیوند با طبیعت است، نه روز تخریب آن. اگر وارثان حقیقی این سرزمین هستیم، اگر ادعای ایراندوستی داریم، باید آن را در عمل ثابت کنیم. این بار که به طبیعت رفتید، پیش از ترک آن، نگاهی به اطراف خود بیندازید. آیا سرزمین خود را آنگونه که سزاوار است، پاکیزه و محترم گذاشتهاید؟ یا تنها ردپایی از بیتوجهی و ویرانی برجای گذاشتهاید؟
بیشتر بخوانید:
🔗 یادداشتهای دیگر این نویسنده را اینجا بخوانید