سه‌شنبه 27 خرداد 1404 / 16:50

مروری بر دو نگاه تاریخی به شیوه‌ کتاب‌خوانی

سنکا و راز مطالعه‌ سنجیده

مطالعه از دیدگاه سنکا پایگاه خبری رج
مطالعه از منظر سنکا باید ژرف، سنجیده و هدفمند باشد؛ اما آیا تنوع و گستردگی در کتاب‌خوانی مانعی برای عمق است یا مسیری به سوی آن؟ این نوشتار تأملی است بر دو دیدگاه متفاوت درباره‌ی کیفیت و کمیت مطالعه و راه میانه‌ای میان این دو رویکرد که خواندن آن در روزهایی که نمایشگاه کتاب تهران برپاست می‌تواند راه‌گشای اهل کتاب باشد.

سنکا، فیلسوف رواقی روم باستان، در جمله‌ای هشدارآمیز می‌نویسد:
«ورق زدن کتاب‌های بسیار آدمی را گزند می‌رساند؛ لیکن در خواندن نویسندگان بی‌شمار و کتاب‌های گونه‌گون احتیاط پیشه کن، چه بسا گواه نوعی عنان‌گسیختگی و بی‌ثباتی باشد.»
این سخن، به‌ظاهر ساده، اما در عمق خود دعوتی است به تأمل در باب کیفیت مطالعه، خطرات پراکندگی ذهن، و نسبت میان عمق و گستردگی در مواجهه با دانش. سنکا این هشدار را در بطن جهان فلسفی رواقی بیان می‌کند؛ جهانی که بر تمرکز، انسجام درونی، و ثبات روانی و عقلی استوار است. از این رو، باید نگریست که منظور او صرفاً مخالفت با مطالعه‌ی گسترده نیست، بلکه طرح مسئله‌ای ژرف در باب روش و هدف از خواندن است.

مطالعه و فلسفه تمرکز از دیدگاه سنکا

پایگاه خبری رج؛ از منظر سنکا، خواندن بی‌وقفه و متنوع کتاب‌های گوناگون، نه تنها سبب پرورش ذهن نمی‌شود، بلکه به پریشانی و بی‌ثباتی روان منجر می‌گردد. دلیل این نگرش را باید در باور بنیادین رواقیان جست که انسان را موجودی می‌دانند نیازمند نظم درونی و انسجام فکری برای رسیدن به فضیلت و آرامش. سنکا، مانند دیگر رواقیان، به خودسازی درونی و استقرار روح باور دارد و پراکندگی فکری را از عوامل اصلی انحراف از این مسیر می‌داند.

برای سنکا، خواندن کتابی خوب نه صرفاً برای آموختن اطلاعات جدید، بلکه برای آموختن شیوه زیستن است. بنابراین، به جای آنکه از کتاب به کتاب بپریم، توصیه می‌کند که با آثار اندک اما ژرف، مأنوس شویم. او می‌گوید که خواننده‌ی واقعی باید همچون کسی باشد که با یک دوست صمیمی می‌نشیند، نه چون رهگذری که بی‌هدف از جمعی به جمعی دیگر می‌رود.

مطالعه گسترده؛ آغازی برای گشودگی ذهن

در برابر این رویکرد، دیدگاهی دیگر در تاریخ اندیشه وجود دارد که مطالعه‌ی فراوان و متنوع را نه تنها مضر نمی‌داند، بلکه شرط لازم برای رشد فکری و شکل‌گیری قوه‌ی نقادی می‌شمارد. منتسکیو، فیلسوف روشنگری، اعتقاد داشت که مطالعه‌ی متنوع به انسان دیدی چندجانبه و پیچیده از جهان می‌دهد. یا به تعبیر فرانسیس بیکن: «برخی کتاب‌ها را باید چشید، برخی را باید بلعید، و اندکی را باید جوید و هضم کرد.»

نویسندگان مدافع این دیدگاه، خطر واقعی را نه در پراکندگی، بلکه در تک‌صدایی می‌دانند. خواندن از منابع و صداهای گوناگون، فرد را در معرض دیدگاه‌های متعارض قرار می‌دهد و به او می‌آموزد که هیچ اندیشه‌ای را مطلق و نهایی نبیند. در دنیای مدرن که پیچیدگی، تنوع، و چندگانگی ویژگی اصلی آن است، برخی معتقدند مطالعه‌ی گزینشی و محدود ممکن است موجب جزمی‌گرایی یا تقلیل‌گرایی شود.

مطالعه عمیق یا گسترده؛ کدام مؤثرتر است؟

بحث اصلی میان سنکا و مخالفانش، در واقع بر سر تقدم عمق بر وسعت یا برعکس است. سنکا نگران است که خواندن بدون تأمل، نوعی اعتیاد فکری بی‌ثمر باشد؛ همچون کسی که مدام غذا می‌خورد اما آن را هضم نمی‌کند. در مقابل، منتقدان این دیدگاه بر این باورند که تنوع مطالعه، ذهن را از خطر تعصب و انسداد می‌رهاند.

با این حال، این دو دیدگاه الزاماً متضاد و ناسازگار نیستند. بلکه شاید بتوان گفت که هر دو به بُعدی از حقیقت اشاره دارند. برای کسی که هنوز پایه‌های فکری خود را نیافته، یا در آغاز راه است، تمرکز بر چند متن بنیادین می‌تواند سودمند باشد. اما برای کسی که به سطحی از بلوغ فکری رسیده، گشودن درهای ذهن به جهان‌های متکثر اندیشه، ضروری است.

یافتن تعادل در مطالعه

راه میانه‌ای که از این جدال می‌توان استنتاج کرد، تأکید بر خواندن آگاهانه و هدفمند است. خواننده‌ی خردمند، نه اسیر وسوسه‌ی تنوع می‌شود و نه در دایره‌ی تنگ چند نویسنده محدود می‌ماند. او می‌داند که هر کتابی ارزش خواندن ندارد و در عین حال، از مواجهه با دیدگاه‌های ناهمسو واهمه ندارد.

بنابراین، توصیه سنکا نباید به‌مثابه ترس از مطالعه‌ی گسترده فهمیده شود، بلکه می‌توان آن را دعوتی به کندخوانی، تأمل، و درونی‌سازی اندیشه دانست. خواندن، همان‌طور که امبرتو اکو می‌گوید، گفت‌وگویی است میان دو ذهن؛ و گفت‌وگو زمانی مؤثر است که با دقت، تمرکز و حضور ذهن همراه باشد.

نتیجه‌گیری

سخن سنکا همچون ناقوسی هشدار است در دنیایی که سرعت و سطحی‌نگری، وجه غالب سبک زندگی و حتی سبک مطالعه شده است. او ما را به کندی، عمق، و ریشه‌داری فرا می‌خواند. اما از سوی دیگر، تنوع و گستردگی منابع می‌تواند افق دید ما را بگشاید، به شرط آنکه با آگاهی و تفکر همراه باشد.

در نهایت، پرسش اصلی آن نیست که «چند کتاب» می‌خوانیم، بلکه آن است که «چگونه» می‌خوانیم؛ آیا کتاب‌ها را چون هم‌سفران اندیشه می‌پذیریم، یا صرفاً چون گذرگاه‌های فراموش‌شدنی؟ سنکا از ما می‌خواهد کمتر بخوانیم، اما عمیق‌تر. دنیای امروز از ما می‌خواهد بیشتر بخوانیم، و متنوع‌تر. پاسخ خردمندانه، شاید در یافتن تعادلی باشد میان این دو افق.

 


  • منابع و الهام‌های مفهومی مقاله:
    1. سنکا (Lucius Annaeus Seneca):
    • Letters to Lucilius (نامه‌ها به لوسیلیوس)، به‌ویژه نامه‌هایی که در آن‌ها درباره‌ی شیوه‌ی مطالعه، فلسفه‌ی زندگی، تمرکز فکری و اجتناب از پراکندگی سخن گفته.
    • سنکا بارها از «ساده‌زیستی ذهن» و «وفاداری به آموزه‌های محدود اما ژرف» دفاع می‌کند.
    2. فرانسیس بیکن (Francis Bacon):
    • جمله‌ی معروف او: “Some books are to be tasted, others to be swallowed, and some few to be chewed and digested”، الهام‌بخش بخش تطبیقی درباره‌ی تنوع در مطالعه است.
    3. مونتنی (Michel de Montaigne):
    • در Essays، او هم درباره‌ی خواندن گسترده و هم درباره‌ی خواندن تأملی سخن گفته و نسبت به «خواندن برای تظاهر» هشدار داده.
    4. امبرتو اکو (Umberto Eco):
    • در مصاحبه‌ها و کتاب “The Infinity of Lists” و نیز نظریه‌اش درباره‌ی «کتابخانه‌ی ضدکتاب‌خوان» (ضدکتابخانه) که در آن اشاره دارد تعداد زیاد کتاب‌ها الزاماً بد نیست، بلکه ذهن را متواضع می‌کند.
    5. منتسکیو (Montesquieu):
    • در آثارش، از مطالعه‌ی گسترده برای شناخت تمدن‌ها و نظام‌های فکری گوناگون دفاع می‌کند.
    6. نکاتی از هارولد بلوم (Harold Bloom):
    • به‌ویژه در The Western Canon، او خواندن متنوع اما عمیق متون ادبی و فلسفی را راهی به رشد روحی و فکری می‌داند

این خبر را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

اخبار مرتبط:

آخرین اخبار:

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *