سه‌شنبه 27 خرداد 1404 / 07:21

به بهانه حذف جغرافی‌دان‌ها از استخدام آموزش و پرورش

جغرافی‌دان‌های پشت میزی

به بهانه حذف جغرافی‌دانان از استخدام آموزش و پرورش
ما به جغرافی‌دانانی از تبار گنجی و ودیعی نیاز داریم؛ جغرافی‌دانانی که به میدان بروند و خود سازنده و مولف باشند

داریوش یاراحمدی

عضو هیات علمی دانشگاه لرستان

پایگاه خبری رج / اختصاصی: در بخشی از داستان شازده کوچولو، آنتوان دوسنت اگزوپری تصویری طعنه‌آمیز از «جغرافی‌دانی پشت میز» ترسیم می‌کند: وقتی شازده‌کوچولو وارد سیارک ششم می شود با پیرمردی که خود را جغرافیدان معرفی می کند آشنا می شود. جغرافیدانی که از اخترک یا سیارک خود بیرون نمی‌رود. مردی که نه می‌داند سیارک ش کوه دارد یا رودخانه و نه از اقیانوس‌هایش خبری دارد.

جغرافی‌دانی که فقط پشت میزش نشسته و منتظر است که کاشفی بیاید و خاطرات سفرش را تعریف کند و او از خاطرات آن شخص نقشه و کتاب تهیه کند. او خود هیچ‌گاه از اتاقش بیرون نمی‌رود. جغرافیدانی که فقط تایپیست و کتاب ساز و نقاش نقشه‌هاست نه سازنده آن‌ها. این داستان گرچه تخیلی است، اما گویی در آینه امروز ما جغرافی‌دانان ایرانی بازتاب یافته است.

حذف جغرافی‌دانان از فهرست

پذیرفته‌شدگان آزمون‌های استخدامی آموزش و پرورش نباید فقط با خشم و گلایه پاسخ داده شود؛ این رخداد آیینه‌ای است که باید در آن خودمان را ببینیم. اگر به راستی این‌چنین نادیده گرفته‌ شدیم بخشی از ماجرا به خود ما بازمی‌گردد.

ابتدا چگونه شد که از نسلی از جغرافی‌دانان سیاستمدار مانند محمدحسن گنجی بنیان‌گذار سازمان هواشناسی ایران و کاظم ودیعی وزیر کار (دوره پهلوی) و بنیانگذاردانشکده محیط زیست که باعث فخر جغرافیا بودند رسیده‌ایم به نسلی از سیاستمداران جغرافی‌دان که فقط نام «جغرافی‌دان» را یدک می‌کشند و…

دوم چرا بسیاری از اعضای هیئت علمی ما، نه دغدغه‌ی میدان دارند و نه انگیزه‌ای برای ریسک علمی؟
چرا امتیازمحوری، کتاب سازی و مقاله‌سازی، و رقابت‌های درون‌دانشگاهی، جای رسالت ملی و دغدغه‌های جغرافیایی میهنی را گرفته است؟ جغرافیا علم مکان است، اما جغرافی‌دان امروز پشت کامپیوتر نشسته و «مکان» را به دیگران واگذار کرده است.
چرا فقط مهندسان در حال مدیریت منابع طبیعی‌اند؟ چرا برنامه‌ریزی های شهری را اکثرا افرادی از رشته‌های غیرجغرافیا انجام می دهند؟ چرا تحلیل‌گران تغییرات اقلیمی با پس‌زمینه‌های فنی وارد میدان شده‌اند؟ آری گویی جغرافیا و فضا را دو دستی تقدیم کرده‌ایم.

سال ۱۳۹۰ در جشن ازدواج دختر استاد عزیزم جناب آقای دکتر قاسم عزیزی، افتخار این را داشتم که با مرحوم استاد دکتر محمدحسن گنجی، چندین ساعت در یک میز بنشینم و شنونده‌ی فرمایشات گران‌بهای ایشان باشم.
خاطره‌ای که از اولین روز ورودشان به گروه جغرافیای یکی از دانشگاه‌های آمریکا نقل کردند، هیچ‌گاه از ذهنم فراموش نمی‌شود. گفتند: «ما را سوار کامیون‌های نظامی کردند و بعد از چند ساعت در بیابانی با کوه‌های خشک پیاده شدیم.
وقتی از اساتید پرسیدیم اینجا کجاست، پاسخ دادند: اینجا همان جغرافیاست؛ مکان مطالعه و تحقیق شماست. به کتابخانه و عرصه‌ی مطالعه‌تان خوش آمدید.»

این یکی از درس‌های آن شب برای من از استاد بود؛ اینکه کار میدانی، اصل جغرافیاست و حضور در فضا، امری الزامی و غیرقابل جایگزین است. وقتی «میدان» را رها کنیم، دیگران آن را پُر می‌کنند و این دقیقاً همان اتفاقی‌ست که اکنون در حال وقوع است.

ما به جغرافی‌دانانی از تبار گنجی و ودیعی نیاز داریم؛ جغرافی‌دانانی که به میدان بروند و خود سازنده و مولف باشند و از مرزها عبور کند و صدای اقلیم، محیط و مردم را از دل خاک و کوه و رودخانه بشنود، نه فقط از پشت مانیتور بنشیند و بساز و بفروش راه بیاندازند.

حذف جغرافیا از آموزش و پرورش هرچند محقق نخواهد شد ولی یک هشدار بود به همه ی دانش آموختگان جغرافیا و در وهله نخست به خودم که تلاش برای ارتقای منزلتی جغرافیا را بیشتر مد نظر قرار بدهیم.

 به بهانه حذف جغرافی‌دانان از استخدام آموزش و پرورش

این خبر را با دوستان خود به اشتراک بگذارید

اخبار مرتبط:

آخرین اخبار:

عضویت در خبرنامه

دیدگاهتان را بنویسید

نشانی ایمیل شما منتشر نخواهد شد. بخش‌های موردنیاز علامت‌گذاری شده‌اند *