اختصاصی/ پایگاه خبری رج: ۲۵ اردیبهشت، روز پاسداشت زبان فارسی و بزرگداشت فردوسی بزرگ است.
در ستایش مقام فردوسی بزرگ، بسیار گفتهاند؛ از منزلت او در پاسداری از زبان، فرهنگ، تاریخ و ریشههای ایرانزمین. اما آنچه من در این مجال بر آن تأکید دارم، نه فقط هنر سخنوری و حماسهپردازی او، که دانش ژرف او در زمینهی توصیف جغرافیا و اقلیم ایران است.
فردوسی، زمین و اقلیم
بیگمان اگر فردوسی فرزانه بر اسطوره و تاریخ و ادب چیره نمیبود، شاهنامه چونان کوهی از واژگان استوار نمیشد. اما در لابهلای این اشعار پرنور، به ابیاتی برمیخوریم که نشان میدهند او در دانش زمین و اقلیم نیز دستی توانا داشته است.
بهراستی، هنگامی که میسراید:
به جویی که روزی بگذشت آب
نسازد خردمند ازو جای خواب
نهتنها سخن از حکمت و خرد میگوید، بلکه مفهومی دقیق و فنی از جغرافیای رودخانهای، مسیلها، و دورهی بازگشت سیلاب را بیان میکند. مفهومی که هنوز، پس از هزار سال، در ساختوساز و شهرسازی بسیاری از نقاط ایران نادیده گرفته میشود، و هر سال قربانی میگیرد؛ از سیلهای گلابدره و کاشان، تا حادثهی امامزاده داوود.
فردوسی با زبانی شاعرانه، اما با دانشی زمینمحور، هشدار داده است: رود روزی بازمیگردد به خانهاش. اگرچه انسان فراموش کرده، طبیعت فراموش نمیکند.
فردوسی و دانش جغرافیا در دل شعر
شاهنامه، در کنار حماسههایش، سرشار است از آگاهی محیطزیستی و همسازی با اقلیم؛ از توصیف بادهای سیستان و دشتهای پهناور، تا کوههای البرز و دریای پارس. او از خاک و باد و آتش و آب، نهتنها چون چهار عنصر، بلکه چون چهار ستون زندگی یاد کرده است.
فردوسی بزرگ، بیتردید در کنار کوروش و زرتشت، بر قلهی افتخار ایران ایستاده است؛ نگاهبان زبان و زیستبوم، خرد و خاک.
باشد که این سرزمین، سترون از فرزانگان نگردد،
و از دل آن، فردوسیهای نو برآیند؛
تا بار دیگر، در هنگامهی آشوب و فتنه انسان و اقلیم و آشفتگی فرهنگ و اجتماع صدایی برخیزد که چون رعد، هم زمین را بنوازد و هم دلها را بیدار کند.